در حاشیه

بحران عمومی سرمایداری جهانی – و امکاناتی که

بر اثر آن برای تشدید مبارزه بوجود می آید – نیروی

محرکه بیشتری به جنبش توده ای زحمتکشان می دهد

و شتاب آن را بیشتر می کند . این امری است که

دیکتاتوری حاکم در ایران بخوبی از آن آگاه می باشد.

و در تقابل با آن از تمامی ترفندهای سرکوبگرانه خود استفاده می نماید .

به‌دست saeidnorouzbeyki فرستاده‌شده در سیاسی
در حاشیه

عکس

برای لیبرالیسم صحبت از (دمکراسی)بطور اعم امری طبیعی است . اما مارکسیست هرگز این سوال را فراموش نخواهد کرد ؛ برای چه طبقه ای؟.

به‌دست saeidnorouzbeyki فرستاده‌شده در سیاسی
در حاشیه

 

 

برای اینکه تعیین کنیم که انقلاب ما چگونه انقلابی است باید در واقع بپردازیم به اینکه

مناسبات تولیدی چگونه مناسباتی است .از نظر تاریخی مناسبات تولیدی و روابط اجتماعی

حاصل از آن آبستن چه تحولاتی است

به‌دست saeidnorouzbeyki فرستاده‌شده در سیاسی

سالگرد آغاز حرکت صنفی گسترده معلّمین ایران

عکس

سالگرد آغاز حرکت صنفی گسترده معلّمین ایران که به سرکوب آنان و جان باختن یک دبیر انجامید
امروز مصادف است با سالگرد آغاز حرکت صنفی گسترده معلّمین ایران.
۱۸ بهمن‌ ماه ۳۹ باشگاه مهرگان که در واقع سازمانی صنفی برای معلمان بود، قطعنامه‌ای در مورد افزایش حقوق معلمان تصویب کرد. طرحی که در روزهای بعد معلمان سراسر کشور با امضای طومارهایی پشتیبانی خود را از آن اعلام کردند.
روزنامه کیهان اسفندماه ۳۹ در گزارشی از وضعیت فرهنگیان نوشت: «معلمین می‌گویند حقوق یک دبیر سابقه‌دار لیسانسه کمتر از حقوق یک مستخدم جزء در سازمان برنامه یا شرکت ملی نفت است و ما خودمان مکرر نوشتیم که حقوق یک معلم کمتر از حقوق یک راننده دولتی و به مراتب کمتر از یک راننده تاکسی است… یک لیسانسه در وزارت فرهنگ ماهی ۴۰۰ تومان می‌گیرد ولی لیسانسه دیگر با‌‌‌‌ همان تحصیلات و پایه معلومات در یک سازمان دولتی دیگر ۲۵۰۰ تومان دریافت می‌کند…هستند کسانی که بعد از هشت سال خدمت ۲۷۳ تومان حقوق می‌گیرند.»
در جلسه روز یکشنبه دهم اردیبهشت ماه سال ۱۳۴۰ مجلس بود که جهانشاه صالح وزیر فرهنگ لایحه «اشل حقوقی جدید فرهنگیان» را تقدیم مجلس شورای ملی کرد. به موجب این لایحه که دارای جدول حقوقی بسیار مفصلی بود، حداکثر حقوق آموزگاران ۱۰۶۰ تومان و حقوق دبیران ۱۴۵۰ تومان پیش‌بینی شده بود.
انتشار خبر بردن لایحه به مجلس، واکنش معلمان به خصوص دبیران دبیرستان‌ها را برانگیخت. تعدادی از معلمان شهر تهران به دعوت باشگاه مهرگان که ریاست آن با محمد درخشش بود، برای اعتراض به لایحه اشل حقوقی از صبح روز سه‌شنبه ۱۲ اردیبهشت با اعلام اعتصاب، کلیه مدارس تهران را تعطیل کردند و از اوایل صبح دسته دسته به میدان بهارستان رفته و جلوی مجلس جمع شدند و جمعیت هر لحظه افزوده می‌شد.
روزنامه اطلاعات حوادث این روز را چنین گزارش کرد: «ساعت ۸:۳۰ معلمین به میدان بهارستان رسیدند و چون جلوی خیابان اکباتان قبلا توسط ماموران انتظامی بسته شد، در خیابان شاه‌آباد و اول بهارستان بر روی زمین نشستند. رفته رفته با تحریک نیروی شهربانی درگیری معلمان با پلیس آغاز شد و ماموران از ماشین آب‌پاش برای متفرق کردن استفاده کردند، اما معلمان علیرغم اینکه خیس شده بودند از جای خود بلند نمی‌شدند… پس از مدتی اولین برخورد صورت گرفت. عده‌ای به طرف ماشین‌ها رفتند تا سر لوله های آب را به سمت دیگر بازگردانند.
دقایقی بعد معلمان با پیکر خونین سه معلم روبرو شدند. دو نفر توسط چاقو زخمی شده بودند و یک نفر از ناحیه سر مورد اصابت گلوله قرار گرفته بود. سرگرد شهرستانی، رییس کلانتری با اسلحه کمری خود به سر معلمی به ‌نام خانعلی شلیک کرده بود. ابوالحسن خانعلی، اهل روستای کن تهران، مجرد و دبیر فلسفه و عربی دبیرستان جامی در غرب تهران بود. خانعلی با مدرک لیسانس معقول و منقول در سال ۱۳۳۵ به استخدام وزارت فرهنگ درآمد. هنگام شهادت علاوه بر شغل معلمی دانشجوی دوره دکترای فلسفه دانشگاه تهران بود. خانعلی گرایش سیاسی معینی نداشت و در تظاهرات میدان بهارستان هم نقش رهبر، سخنران یا سخنگو نداشت. او معلمی بود که مانند هزاران تن دیگر برای دفاع از حقوق صنفی خود در یک اجتماع صنفی شرکت کرده بود.

قرار بود هیاتی از معلمان با رییس مجلس ملاقات کنند اما سیر حوادث به گونه دیگری رقم خورد. بعد از تیراندازی رییس کلانتری ۲ میدان بهارستان به سوی معلمان، اوضاع متشنج شد. معلمان فریاد می‌زدند و علیه دولت و نخست‌وزیر شعار می‌دادند. ماموران پلیس تیر هوایی شلیک می‌کردند و با باتوم معلمان را می‌زدند. صدای تیراندازی و شعارهای معلمان در صحن علنی مجلس شنیده می‌شد. مجلس در حال بررسی لایحه اشل حقوق معلمان بود که یکی از نمایندگان مخالف از جای خود برخاست و خطاب به رییس مجلس گفت: در بیرون معلمان را می‌کشند و ما اینجا لایحه حقوق معلمان را بررسی می‌کنیم و با پایان سخن او جلسه مجلس متشنج شد.»
پیکر خانعلی بر روی دست معلمان با شعار «کشتند یک معلم را» به بیمارستان بازرگانان منتقل شد. اقدامات پزشکان موثر واقع نشد و وی جان باخت.

یاد بود خسرو گلسرخی

عکس

 

بسپاریم بر سنگ مزارمان تاریخ نزنند؛ تا آیندگان ندانند بی عرضگانِ این برهه از تاریخ ، ما بوده ایم.

به‌دست saeidnorouzbeyki فرستاده‌شده در سیاسی

مرگ یک نفر در معدن “سه چاهون” بافق

۲۰ بهمن ۱۳۹۲

راننده یک دستگاه دامپتراک در معدن “سه چاهون” شهرستان بافق در استان یزد جان خود را از دست داد.

معدن “سه چاهون” شهرستان بافق در استان یزد

به گزارش بافق‌نیوز، بر اثر برخورد دو دستگاه دامپتراک با هم، راننده یکی از آن‌ها به نام ابراهیم رنجبر بافقی کشته شد.

علی‌اصغر نوری، رئیس تعاون کار و رفاه اجتماعی بافق گفت: “بررسی‌ها برای مشخص شدن دلایل این حادثه با حضور ماموران انتظامی و بازرس شروع شده و همچنان در حال پیگیری است.”

به گفته وی “هنوز علت این حادثه مشخص نیست اما اگر موارد ایمنی رعایت شود کمتر شاهد حوادث در کارگاه‌های صنعتی و واحدهای معدنی و سایر مشاغل خواهیم بود.”

معدن سنگ آهن “سه چاهون” از زیرمجموعه‌های شرکت سنگ آهن مرکزی بافق است.

همچنین در حادثه‌ای دیگر در بافق یک کارگر در زمان تخریب ساختمانی فرسوده بر اثر برخورد تیرآهن کشته شده است.

کارگران بازداشتی پلی‌اکریل اصفهان آزاد شدند

۲۰ بهمن ۱۳۹۲

احمد صابری، عباس حقیقی و جواد لطفی، سه کارگر بازداشت‌شده پلی‌اکریل اصفهان، شامگاه روز گذشته، شنبه ۱۹ بهمن‌ماه آزاد شدند.

اعتراضات کارگران کارخانه پلی‌اکریل اصفهان

به‌گزارش خبرگزاری کار ایران (ایلنا) این سه کارگر که روز دوم بهمن‌ماه توسط پلیس امنیت شهرستان مبارکه احضار و بازداشت شده بودند، با سپردن وثیقه از زندان دستگرد اصفهان آزاد شدند.

این سه کارگر به‌همراه پنج همکار دیگرشان به نام‌های مسعود فتاحی، سیروس پیام منی، عقیل یزدانی، کیومرث رحیمی و صفایی بازداشت شده بودند و جلسه نخست دادگاه این کارگران صبح امروز در شهرستان مبارکه برگزار شد.

کریم فروزان، مدیر عامل کارخانه پلی‌اکریل اصفهان در این دادگاه به عنوان شاکی حضور داشت.

جلسه دوم دادگاه کارگران پنج‌شنبه ۲۴ بهمن‌ماه برگزار خواهد شد.

جواد لطفی، عباس حقیقی و احمد صابری پیش از این در روز۳۰ آبان‌ماه نیز بازداشت شده بودند.

جواد لطفی در روز بازداشت اخیر خود نامه‌ای خطاب به حسن روحانی، رئیس‌جمهور ایران نوشت و از وی خواست تا صدای اعتراض کارگران پلی‌اکریل را بشنود. او در نامه خود تأکید کرد که کارگران پس از گذشت حدود سه ماه از اعتراضات صنفی، هنور تهدید می‌شوند.

کوچک‌سازی کارخانه از اصلی‌ترین مسائل مورد اعتراض کارگران پلی‌اکریل است.

 کارخانه پلی‌اکریل اصفهان شامل شش شرکت زیرمجموعه تحت مسئولیت شرکت مادر (هلدینگ) است و کارفرمای آن قصد دارد شرکت‌های زیرمجموعه را جدا کند.

بر اساس سیاست کوچک‌سازی این کارخانه، مجموعه شرکت‌های پلی‌اکریل در حال واگذاری است.

به همین دلیل یک هزار و ۵۰۰ کارگر این کارخانه امنیت شغلی‌شان را در معرض خطر می‌بینند و از مدتی پیش دست به اعتراض‌های مسالمت‌آمیز زدند.

شعرهای کارگری

 

 

سایبر هاکا

عکس

شاه توت

تا به حال

افتادن شاه توت را دیده ای؟!

که چگونه سرخی اش را با خاک تقسیم می کند

هیچ چیز مثل افتادن دردآور نیست

من کارگرهای زیادی را دیده ام

از ساختمان که می افتادند

شاه توت می شدند ….

 

می گن کمونیستی!؟

 بدبختی هامو داد می زنم

 می گم انقلاب خیرش به ما نرسیده

 هرجا اتاقی داشته باشم اونجا وطنمه

 می گن کمونیستی!

از حقوق کارگرا و بی شرفی صابکارا می نویسم

 از ایکنه خدا ما رو فراموش کرده

 می گن کمونیستی!

اعتراض می کنم

 ابزار و ماشینا جای مارو گرفتن

 هممون بیکار شدیم

 می گن کمونیستی!

می گم خنده داره

 شلوارم چند شماره بزرگتر شده

 مسئله اینه که ما گرسنه ایم

 می گن کمونیستی!

تو خیابون پلیسا اگه بفهمن کُردم

 به جرم اختشاش در حفظ و امنیت ملی کشور دسگیرم می کنن

 کتکم می زنن

 می گن اعتراف کن کمونیستی!

اعتراف می کنم

 زندگی وبال گردنم شده

 همین زندگی یه بارم راه راستو نشونم نداد

 واسه همین آدم چپی شدم

 قربان!

 

سیاست

 همیشه بزرگترین اتفاق ها

 به سادگی هرچه تمام تر اتفاق می افتد

 پای همه کارگرها را

 به سیاست باز کردنند

 از وقتی که

 جرثقیل ها چوبه دار شدند

 

اثرات گرسنگی از ماری جوانا بدتر است

یک درخت می تواند بستنی باشد باطعم طالبی

ماه یک تخم مرغ آپز

افتاب سیب زمینی پوست کنده

سنگ فرش ها شیرینی،

با طرح های مختلف و خوشمزه

ابرها می توانند یک بشقاب برنج باشند

آدم ها همین طور

تنها به شرطی که کاملا بی پول باشی

و گرسنه در خیابان قدم بزنی!