بار دگر شانزدهام آذر

 

زنده باد شانزدۀ آذر نماد مبارزات دموکراتیک دانشجویی٬ حمایت از بيانيه مشترک رضا شھابی و بھنام ابراھيم زاده توسط شاھرخ زمانی ، محمد جراحی و خالد حردانی٬ هیچ راه نجاتی جز انقلاب وجود ندارد!!! و اخبار کارگری


16 azar

زنده باد شانزدۀ آذر نماد مبارزات دموکراتیک دانشجویی

اکنون بیش از نیم قرن است که روز 16 آذر به نماد مبارزات دموکراتیک دانشجویی تبدیل گشته است. جنبش دانشجویی به مثابه یکی از فعالترین جنبش های اجتماعی ایران دوشادوش جنبش انقلابی توده ها، بویژه جنبش کارگری، جنبش زنان، جنبش جوانان و مبارزات ملل تحت ستم، نقش برجسته ای در مبارزه علیه حاکمیت استبدادی و خفقان و طرح خواست ها و مطالبات دمکراتیک، ایفا نموده است. جنبش دانشجویی در سیر مبارزات مستمر خویش و متأثر از شرایط سیاسی و اقتصادی – اجتماعی حاکم، افت و خیزهای بیشماری از شرکت وسیع در قیام توده ها و گسترش بذر آگاهی و دانش در جامعه، تا قلع و قمع خونین دانشگاه ها تحت نام «انقلاب فرهنگی» توسط رژیم جمهوری اسلامی، تا موج وسیع اعدام ها، شکنجه ها و بگیر و ببندها و تالانگری های دهه 60، کشتار و ضرب و شتم ددمنشانه دانشجویان در کوی و خیابانهای اطراف دانشگاه طی دهۀ 70، دستگیری، اخراج (و ستاره دار کردن دانشجویان) و سرکوب وسیع خیابانی در سال 88 … تجربه کرده است. این همه از سوی دیگر بیانگر کارکرد بی وقفۀ ماشین سرکوب سرمایه داران حاکم در مقابل خیزش دانشجویان علیه استبداد دولت دینی و حاکمیت به غایت ارتجاعی آن است.

پتانسیل مبارزاتی و جمعیت پرشمار جنبش دانشجویی (که بخش عمدۀ آن را فرزندان کارگران و توده های زحمتکش جامعه تشکیل می دهند)، همواره برای رژیم استبدادی و سردمداران سرمایه داری حاکم، خطری بالقوه محسوب می شود. زیرا، با توجه به حجم عظیمی از مطالبات لگدمال و سرکوب شدۀ توده های مردم، با کوچکترین روزنه و جرقۀ مبارزاتی، دانشجویان مبارز در حمایت از مبارزات انقلابی، به این صفوف می پیوندند. دقیقاً به همین دلیل تلاش بی وقفه جناح های مختلف و اپوزیسیون های رنگارنگ بورژوائی از دارودسته های حاکم مانند اصلاح طلبان حکومتی و جنبش «سبز»، و خارج از  حاکمیت، مانند مجاهدین، سلطنت طلبان و لیبرال ها، در راستای به زیر سیطره کشیدن و تبدیل جنبش دانشجویی به پشت جبهه و پیاده نظام خود، تنها با دست به دست کردن مناسبات کنونی برای حفظ حاکمیت سرمایه داری، با جدیت در جریان است. ولی روی دیگر این صحنه، مبارزات پیگیر طبقه کارگر به عنوان وسیعترین و انقلابی ترین طبقۀ اجتماعی ایران است که علیرغم دارا بودن ضعف سازماندهی و سیاست مستقل، قاطع ترین نیرو و اصلی ترین طبقۀ انقلاب آتی ایران به شمار می رود.

ماهیت دموکراتیک جنبش دانشجویی و سازماندهی هوشیارانۀ آن در پیوند با رادیکالیسم طبقۀ کارگر، پشتوانۀ عظیمی در جهت پیشگیری و جلوگیری از آلت دست شدن این جنبش توسط دارودسته های بورژوایی، و تقویت امر انقلاب، سرنگونی رژیم ضد دموکراتیک و ضد کارگری حاکم، کسب قدرت سیاسی و به کف آوردن دموکراسی است.

یکی از محورهای اصلیِ مبارزۀ فوق، مبارزه برای حقوق و آزادی های سیاسی عمومی، که  بیانگر منافع مشترک وسیعترین توده های مردم است، می باشد. مبارزه در این عرصه، از جمله با مطالبات زیر، همواره بخشی مهم از مضمون مبارزات جنبش دانشجویی را تشکیل می دهد:

  • ·                               آزادی نامحدود عقیده، بیان، قلم، مطبوعات، رسانه ها و وسایل ارتباط جمعی.
  •      آزادی گردهمائی، تظاهرات، راه پیمائی، تحصن و اعتصاب.
  •      آزادی تحزب.
  • آزادی اتحادیه ها و انجمن ها.
  • آزادی فوری زندانیان سیاسی و عقیدتی.
  • ممنوعیت سانسور مطبوعات و رسانه های جمعی.
  •       مصونیت محل سکونت و کار اشخاص از تعرضات.
  • آزادی انتخاب شغل، محل اقامت و مسافرت.
  • ممنوعیت کنترل نامه ها، بسته های پستی، مکالمات تلفنی، پیام های الکترونیکی و دیگر          وسایل  ارتباطات خصوصی اشخاص و سازمان ها.
  • برابری حقوقی همۀ شهروندان و رفع هرگونه تبعیض جنسی، مذهبی، ملی و قومی،      نژادی و غیره در محیط کار، شرایط استخدام، مزد و تصدی مسئولیت ها و در رابطه با نهادهای دولتی و خصوصی.
  • جدائی دین از دولت، حکومت و آموزش و پرورش؛ قطع کمک های دولتی به نهادهای دینی؛ لغو امتیازات سیاسی، حقوقی، اجتماعی و اقتصادی روحانیت.
  • عدم دخالت دولت در زندگی خصوصی افراد.
  • مبارزه با وجود دادگاه های اختصاصی (مانند دادگاه نظامی، دادگاه انقلاب، دادگاه ویژۀ روحانیت و غیره).
  • ممنوعیت دستگیری و زندانی کردن اشخاص بدون حکم کتبی دادستان.
  •      ممنوعیت دخالت هرگونه نیروی نظامی و سرکوبگر- پاسداران، نیروهای انتطامی و امنیتی، بسیجی ها و مأموران شخصی پوش و اوباش اجیر شده یا تحریک شده – در تظاهرات و اعتراضات مردم.
  • ممنوعیت دخالت هر نیروی نظامی و سرکوبگر در محیط کارخانه ها، دانشگاه ها، مدارس و غیره.
  • معرفی و محاکمۀ همۀ آمران و عاملان سرکوب، کشتارها، ضرب و شتم، و دستگیری ها در  اعتراضات توده های مردم.
  • علنی بودن دادگاه ها با حضور هیئت منصفه.
  • حق دفاع آزاد متهم و وکیل مدافع او و حق دسترسی کامل آنان به پرونده و مدارک اتهام.
  • ممنوعیت هر نوع شکنجه جسمی و روحی، و تهدید برای اقرار گرفتن یا مجبور کردن به اعترافات و مصاحبه های تلویزیونی.
  • لغو مجازات اعدام و هرگونه مجازات وحشیانه و قرون وسطائی مانند سنگسار، قطع یا ناقص کردن اعضای بدن، شلاق زدن و غیره.
  • مبارزه با سیاست های اصلاح طلبانه (مذهبی و غیر مذهبی) که می کوشند مردم را همچنان زیر یوغ قانون اساسی ارتجاعی جمهوری اسلامی نگه دارند و به طور کلی مبارزه با همۀ خطوط سیاسی ای که در خدمت پیشبرد اهداف بورژوازی لیبرال و سرکردگی بورژوازی از هر جناح آنند.
  •      مبارزه با نظامی گری رژیم و همۀ اشکال بروز و تحکیم آن.
  •      ………………………………………………………………

 

                                        آذر 1392

                              کارگران انقلابی متحد ایران

ruwo.iran@gmail.com

 

 ***********************************

حمایت از بيانيه مشترک رضا و بھنام توسط شاھرخ زمانی ، محمد جراحی و خالد حردانی

زندان اوین، رضا شھابی و بھنام ابراھيم زاده:
اعدام ھا را متوقف و زندانيان سياسی را فورا آزاد کنيد

مردم شریف ایران، مردم انساندوست دنيا ھمانطور که ميدانيد در حال حاضر دھھا فعال کارگری و تعداد زیادی از زندانيان سياسی و عقيدتی با اتھاماتی واھی و به جرم مبارزه برای حق و حقوق خود در زندانند. جرم اینھا این است که تلاش کرده اند کارگران را برای احقاق حقوق خود متشکل کنند، و عليه بيعدالتی ھا و بيحقوقی ھا ابراز مخالفت کرده اند .
این درحالی است که دولت آقای روحانی با آزاد کردن شماری از زندانيان که اکثرا ھم «خودی» بوده اند ژست «اعتدال» به خود گرفته است. ما زندانيان محکوم در بند ٣٥٠ زندان اوین ضمن اعلام خوشحالی از آزادی کسانی که در ھمين مدت از زندان آزاد شده اند، اعلام ميکنيم اولا غوغا بر سر آزادی زندانيان سياسی و وعده ھای پيشاانتخاباتی یک ھياھو بيشتر نبوده و آزادی ھمين تعداد نيز بخاطر اعتراضات داخلی و یا جھانی صورت گرفته است. ما زندانيان بند ٣٥٠ زندان اوین، اعلام ميکنيم که نه تنھا خبری از آزادی دھھا کارگر زندانی و شمار بسياری از زندانيان سياسی و عقيدتی نيست، بلکه فشار بر روی آنھا شدت یافته و اعدام ھا نيز چندین برابر شده است. توھين و بدرفتاری با زندانيان به حد اعلای خود رسيده و بی توجھی به معالجه و دوا و درمان زندانيان بيمار بيدادميکند.
ما مجرم نيستيم و جنایتی نکرده ایم که باید مورد اینھمه اذیت و آزار و توھين قرار گيریم و به سالھا زندان محکوم شویم. سوال ما این است که آیا ارگان ھای حکومتی مي توانند به جامعه اعلام کنند که جرم ما چه بوده است؟ آیا صدا و سيمائی که ھزینه ھایش از طریق اسثتمار ما کارگران و ماليات از مردم تامين ميشود این جسارت را دارد
که مناظره ای با ما ترتيب بدھد تا مردم ھم از جرائم! ما مطلع شوند؟ آیا آقای روحانی و سيستم قضائی کشور حاضرند با ملاقات یک ھيئت بين المللی از زندان اوین موافقت کنند؟
ما کيفرخواست سنگينی عليه کسانی داریم که آزادی را از ما گرفته اند و ما را از بودن در کنار عزیزانمان محروم کرده اند. اولين خواست ما آزادی فوری و بدون ھيچ قيد و شرطی از زندان است. خواست اضطرای ما نيز این است که تمامی زندانيان سياسی که نياز به درمان و معالجه دارند، با استاندارد قابل قبولی تحت درمان و معالجه قرار
گيرند و بيمارانی که احتياج به معالجه در بيرون زندان دارند به آنھا مرخصی لازم داده بشود. ما ميخواھيم که به تحقير و بدرفتاری ھای روزمره زندانبانان با زندانيان فورا و برای ھميشه پایان داده شود و امکانات ملاقات با بستگان و وکلای زندانی در فضائی توام با احترام فراھم شود. ما خواھان اعزام ھيئت ھای بين المللی برای بازدید از
زندان اوین و کليه زندانھای کشور اعم از سياسی یا غير سياسی ھستيم. ما مخالف مجازات اعداميم. اینھا برخی از خواست ھای بحق ما است. ما مخالف مجازات اعدام ھستيم. و آخرین تاکيد ما توقف فوری اعدامھاست. ما از مردم شریف ایران و مردم انساندوست در سراسر جھان ميخواھيم که فعالانه از خواست ھای ما حمایت کنند و ھمه جا صدای ما باشند.

رضا شھابی عضو ھيات مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تھران و حومه- بند ٣٥٠ زندان اوین
بھنام ابراھيم زاده فعال کارگری و دفاع ا زحقوق کودک، عضو کميته پيگيری تشکلھای آزاد کارگری و جمعيت دفاع از کودکان کار و خيابان، زندان اوین پند ٣٥٠
ما :
شاھرخ زمانی از زندان گوھردشت کرج و محمد جراحی از زندان مرکزی
تبریز از اعضای کميته پيگری …و خالد حردانی از زندان گوھر دشت کرج با دوستان خود رضا شھابی و بھنام ابراھيم زاده ھم عقيده بوده و نوشته بالا را تایيد و امضا می کنيم

 *******************************

هیچ راه نجاتی جز انقلاب وجود ندارد!!!

 

گرامی باد 16 آذر روز دانشجو

 

درود بر دانشجویان انقلابی، درود بر دانشجویانی که در راه آزادی و رهایی انسان می رزمند و می دانند که آزادی و رهایی از ستم و حکومت سرمایه داری در گرو انقلاب اجتماعی به رهبری طبقه کارگر است.

امسال در حالی به 16 آذر روز دانشجو نزدیک می شویم که اوضاع اقتصادی و سیاسی، دهها بار بدتر و ظالمانه تر از سالهای گذشته شده است، جناح های مختلف حاکمیت سرمایه داری با سو استفاده فریبکارانه از شرایط و اوضاع دهشتناک کنونی که حاصل حاکمیت و عملکرد خودشان است انتخابات مهندسی شده ای را به مردم تحمیل کرده و با شارلاتانی تمام در بوق  وکرنا کردند که مردم پیروز شدند (اما هیچ وقت بیان نمی کنند مردم با انتخاب مثلا» آزاد حسن روحانی چه چیزی بدست آورده و چه کسی را شکست داده اند)

 پس از این همه ظلم و ستم به مردم ، بخصوص علیه کارگران در سازش با جناح های مختلف سرمایه داری جهانی نه تنها شرایط بهتر نشده و فشار بر کارگران ، فعالین ، دانشجویان و دیگر جنبش های اجتماعی کمتر نشده بلکه شدت سرکوب ، زندان و تعداد اعدامها افزایش یافته است.

ظلم و ستم ، چپاول و غارت دسترنج کارگران توسط جناح های مختلف سرمایه داخلی و جهانی به رهبری حاکمیت استبدادی ایران با هم پیمانی امپریالیستها بطور آشکار و پنهان و سرکوب و شکنجه دانشجویان ودیگر مبارزین، بطور بی حد و مرزی افزایش یافته است. در همین حال عوامل سرمایه داری در جهت افزایش سود سرمایه بی وقفه با طرح ها و نقشه های ضد نیروی کار امروز(کارگران) ، دانشجویان و دانش آموزان که نیروی کار فردا هستند هر چه بیشتر سلطه خود را گسترده و بی حقوقی و استبداد را بیشتر به مردم تحمیل می کنند.

با خصوصی و گران کردن تحصیل در دانشگاهها و مدارس که بسیاری ترک تحصیل می کنند و بسیاری تحصیل را اصلا» تجربه نمی کنند، افزایش هزینه های بهداشت و درمان تا حدی که استفاده از بیمارستان و پزشک و دارو به رویا تبدیل شده است ،با حذف یارانه ها ، بر قراری طرح استاد و شاگردی، نابود کردن امنیت شغلی ، تحمیل دستمزدهای 5 برابر زیر خط فقر ، تحمیل قرارداد های موقت و سفید امضا ، ایجاد و گسترش بیکاری گسترده ، افزایش تعداد کودکان کار و خیابان ، گسترش اعتیاد و فحشا و… همه و همه شرایطی را به مردم و بخصوص خانواده های کارگری تحمیل کرده است که هیچ راه نجاتی جز مردن یا انقلاب کردن باقی نمانده است.

البته و صد البته هیچ شک و تردیدی نیست که بیش از 90 در صد دانشجویان تا یکی دو سال دیگر با همه ی مواردی که در بالا به آنها اشاره شد، دست به گریبان خواهند شد، چرا که اکثریت دانشجویان امروز از خانواده های کارگری و کارمندی هستند ، هم اکنون بسیاری از دانشجویانی که فارغ التحصیل شده اند یا بیکارهستند یا به کارهایی که هیچ تناسبی با تحصیلاتشان ندارد زندگی بخور و نمیری را می گذرانند. بنا براین بخشی از طبقه کارگر محسوب می گردند و حال آنکه طبق آمارهای اعلام شده دولتی تا یک سال دیگر 5 میلیون دانشجو فارغ التحصیل شده و به خیل بیکاران خواهند پیوست. آنگاه بخشی از 50 در صدی بیکاران را تشکیل خواهند داد اگر اجازه بدهیم جمهوری اسلامی تداوم پیدا کند این آینده محتوم جوانان و دانشجویان ایران است بنا براین هیچ راه نجاتی جز انقلاب وجود ندارد.

اگر تغییر انقلابی ایجاد نشود، برای حفظ جمهوری اسلامی و ممکن شدن سازش میان آن و سرمایه جهانی باید پیشکش ها و امتیازات مورد نظر غرب و جبران زیانهای گذشته وآینده بر گرده طبقه کارگر گذاشته شود بنا براین شرایط سیاسی و اقتصادی فعلی به صورت سیستماتیک و اجتناب ناپذیر ادامه و افزایش خواهد یافت.

شرایط فعلی یعنی بیکاری 50 در صدی، طبق آمارهای دولتی 9 میلیون زیر خط فقر و 11 میلیون در خط فقر ، 7 میلیون معتاد ، گرانی و تورم 42 درصد ، افزایش فشار بر نیرو کار از طریق قانونی کردن کارکودکان که ضمن پایین نگهداشتن دستمزد ها بیکاری را نیز گسترده تر می کند در همین حال دستمزد های پایین باعث می شود کارگران مجبور شوند بیش از 8 یا 12 ساعت کارکنند در نتیجه باز هم بیکاری را افزایش می دهد، افزایش بیماریهای کشنده و ناتوانی در مداوا و استفاده از بیمارستان و پزشک و…

 حاکمیت اسلامی برای حفظ خود باید شرایط بالا را که با آن عجین شده است حفظ کند و برای حفظ شرایط فوق باید با شورش ، قیام و انقلاب مقابله کند در نتیجه استبداد و خفقان نیز بدتر از گذشته ادامه خواهد یافت.

 باز هم نگاهی به آمارهای دولتی می اندازیم :

اقتصاددانان ایرانی اعلام کردند از سال 1385 تا 1390 روی همرفته سالانه فقط 14200 شغل ایجاد شده است با توجه به این گفته می توان نتیجه گرفت که در سالهای 90، 91 و92 که وضعیت بدتر بوده است هیچ شغلی ایجاد نشده است. همچنین بانک مرکزی ایران اعلام کرده است در سال نود 800000 شغل از بین رفته است و با توجه به اینکه سال 91 و 92 بدتر از سال 90 بوده است می توان نتیجه گرفت که طی سه سال 2400000 شغل از بین رفته است و همچنین بانک مرکزی اعلام کرده است سالانه 1300000 نفر وارد بازار کار می شوند که طی سه سال می شود 3900000 نفر و با توجه به نرخ بیکاری در اول سال نود که 5/10 در صد اعلام شده بود می شود 2800000 نفر،بنا براین طبق آمارهای دولتی که از واقعیت کمتر هستند اکنون 9100000 نفر بیکار داریم و اگر 5میلیون دانشجوی که سال آینده فارغ التحصیل شده به بیکاران اضافه خواهند شد و 1300000 نفر هم که سال اینده برای اولین بار خود وارد بازار کار خواهند شد جمع کنیم در سال اینده 15400000 نفر بیکار خواهیم داشت و این بیش از 50 در صد نیروی آماده به کار است چرا که طبق امار نیروی اماده به کار 29 میلیون نفر می باشد.

اوضاع بسیار بغرنجتر از این است، چرا که در این امار، بیکارانی که از طریق کارهای کاذب امرار معاش می کنند محاسبه نشده اند و از طرفی قبل از سال 1383 پارامتر پایه ای آمار گیری بیکاران این بود که هرکس در هفته کمتر از 2 روز کار می کرد بیکار محسوب می شد ولی در سال 1383 تصویب کردند که هر کس در هفته فقط یک ساعت کار کند شاغل محسوب می گردد بدین صورت میلیون ها بیکار از امار بیکاران بعد از سال 1383 حذف شدند.

بر مبنای تولید ناخالص ملی که سالانه 1000 میلیارد دلار اعلام شده است ، برای کاهش بیکاری در حد سرمایه داریهای متعارف، ایران باید سالانه  11 در صد نرخ رشد اقتصادی داشته باشد تا بتواند طی 11 سال چنین بیکاری عظیمی را تعدیل نماید اما با توجه به موارد زیر با وجود جمهوری اسلامی چینین چیزی ممکن نیست :

1 – سیاست افزایش جمعیت را پیش گرفته اند و خامنه ای گفته است باید جمعیت ایران 150 میلیون نفر شود. این یعنی پرورش نیروی کار برای سرمایه داری.

2 – با توجه به توزیع سرمایه  و تصاحب سرمایه ها توسط باند های مافیایی که دزدی و اختلاس جزء ساختار ذاتی جمهوری اسلامی است و هیچ قانونی را رعایت نمی کنند هیچ برنامه ریزی نمی تواند با ساختار جمهوری اسلامی اجرایی گردد.

3 – با وجود بدهی های گسترده که طی سالهای گذشته ایجاد شده اند و کهنه و از رده خارج بودن صنایع و زیر ساختها ی اقتصادی.

4 – همچینین امتیازاتی که کشور های غربی از ایران می خواهند تا اجازه بدهند جمهوری اسلامی باقی بماند و جمهوری اسلامی با جان و دل پذیرفته این امتیازات را پیشکش کند.

5 – سیاست سرمایه جهانی در تقسیم کار جهانی برای مناطق مختلف، که ایران را به عنوان بازار مصرف و محل صدور انرژی می شناسد  نه تولید صنعتی، بنا براین سرمایه گذاری و برنامه ریزی در ایران ، محل گردش سرمایه مالی خواهد بود .

 

ناتالی گوله فرانسوی بعد از مذاکرات ایران و امریکا و سپس مذاکرات ژنو گفته است : «فکرش را بکنید پس از سی سه سال در های ایران به روی بازرگانان ما باز شده است و ایران مثل این است که ما گنجی یا سر زمین بکری را کشف کردیم که معادن بسیار و دست نخورده ، بازار مصرف بسیار گسترده و نیروی کار با سواد و ارزانی دارد …» این چکیده ی اندیشه و سیاست غرب در مورد ایران است. بنا براین با وجود جمهوری اسلامی و دست بالا داشتن سرمایه جهانی در امتیاز گیری از دولت ایران شرایط اقتصادی و سیاسی و اجتماعی کنونی ادامه خواهد یافت. مگر اینکه شما دانشجویان و ما کارگران دست در دست داده انقلابی را سازماندهی نماییم.

طبق اصول علم رهایی بشریت از استثمار و سلطه سرمایه داری که طی تجربه تاریخی عملا» ثابت شده، تنها نیروی تا اخر انقلابی طبقه کارگر است و تنها دانشجویانی انقلابی هستند که در پیوند تنگا تنگ و ارگانیک همرزم با مبارزات طبقه و جنبش کارگری باشند، در همین حال می دانیم دانشجویان، آرمانگرا و صادقترین نیروهای اجتماعی و فرزندان پاک باز خلق در جهت مبارزات آزادیخواهانه هستند.

طبق گفته لنین معلم و رهبر کبیر کارگران جهان، دانشجویان تنها به عنوان انقلابیون حرفه ای و در جهت سازماندهی انقلابی مبارزات اجتماعی تحت رهبری طبقه کارگر می توانند روند رهایی و آزادی را شروع و ادامه بدهند.

اکثریت دانشجویان به خانواده کارگری تعلق دارند از این رو دانشجویانی که خواهان ازادی خود، طبقه کارگر و کل بشریت هستند، باید بی هیچ شک و تردیدی به صفوف مبارزات کارگران پیوسته و در پیوند ارگانیک با کارگران اگاه و انقلابی اقدام به سازمانیابی و سازماندهی نمایند .

ایران بدون انقلاب نجات نخواهد یافت و انقلاب بدون سازمان یابی و سازماندهی طبقه کارگر ممکن نخواهد شد ،چرا که چاره زحمتکشان وحدت و تشکیلات است .

بنا براین امروز وظیفه عاجل دانشجویان و کارگران آگاه و انقلابی آماده کردن طبقه کارگر درجهت سرنگونی سرمایه داری است.

 

یعنی وظیفه شما دانشجویان و ما کارگران ایجاد وحدت و تشکیلات در طبقه کارگر است.

 

بر قرار و پایدار باد اتحاد کارگران و دانشجویان

پیش بسوی سازمانیابی و سازماندهی تحت رهبری طبقه کارگر

 

زندان گوهر دشت کرج

شاهرخ زمانی

13/9/1392

بیان دیدگاه